کودتای ۲۸ مزداد

 

صبح 28 مرداد سال 32 به این ترتیب اغاز شد دسته‌های سلطنت‌طلب، پلیس و ژاندارمری با دریافت فرمان دولت مبنی بر ایجاد نظم به قلب شهر رفتند. از همه مهم‌تر آن‌که هنگ اول زرهی به راحتی برای 32 دستگاه تانک خود از پادگان سلطنت‌آباد سوخت و مهمات دریافت کرد. در عین حال، گردان سوم کوهستان که طرفدار مصدق بود، در پادگان باقی ماند، زیرا مطمئن بود که حرکت دیگر نیروها به داخل شهر برای دفاع از دولت است. نیروهای سلطنت‌طلب به محض ورود به شهر نقشه اصلی کودتا را اجرا کردند. آنها مرکز مخابرات و ایستگاه رادیو را به اشغال خود درآوردند؛ خطوط تلفن بازار و گردان سوم کوهستان را قطع کردند؛ سلطنت‌طلبان بازداشت شده را آزاد نمودند (اعضای گارد سلطنتی، رهبران دسته‌های اوباش و قاتلان افشارطوس)؛ و رئیس ستاد مشترک و چندتن از وزرای کابینه را بازداشت کردند.

  در همین زمان، نیروهای نظامی یک دسته از اوباش به رهبری شعبان جعفری  ودسته ایی دیگر به رهبری طیب حاج رضایی را که از جنوب تهران به راه افتاده بود و دفاتر پنج سازمان و هشت روزنامه را به آتش کشیده بود همراهی می‌نمودند. جای تعجب نیست که خبرنگاران غربی گرفتارتر از آن بودند که از این "نمایندگان واقعی مردم" عکس بگیرند. یکی از این خبرنگاران به صورت گذرا اشاره کرد که تعداد جمعیت سلطنت‌طلبان ـ مسلح به چماق ـ  در ابتدا 500 نفر بود، ولی پس از حمایت سربازان، افراد پلیس و ژاندارم‌ها تعداد آنان به 3000 نفر افزایش پیدا کرد. یک روزنامه‌نگار دیگر این وضعیت را پیشرفت مضحک نامید.

   احتمالاً تعدادی از طرفداران کاشانی هم در این جماعت حضور داشتند؛ یک دیپلمات عراقی گزارش داد که شاه یک روز پس از بازگشت پیروزمندانه خویش، اقدام بی‌سابقه‌ای را انجام داد و کاشانی را به منزل خود دعوت نموده، برای همکاری در اعاده سلطنت از وی تشکر نمود. پرده آخر نمایش در بعدازظهر آن روز اجرا شد. یعنی هنگامی‌که 27 تانک شرمن محل سکونت مصدق را که تحت حمایت نیروهای سرهنگ ممتاز و سه دستگاه تانک وی بود، محاصره کردند. نبرد آنها سه ساعت به طول انجامید و قسمت اعظم ساختمان تخریب شد.

 در جریان این محاصره، رهبران حزب‌توده پیشنهاد کمک نمودند، اما مصدق از قبول آن خودداری نمود ـ شاید هم علت این رفتار مصدق آن بود که طالب خشونت بیشتر نبود؛ آنها که با وی در محاصره افتادند تعریف می‌کنند که او حتی حاضر نشد از جبهه‌ملی  کمک بخواهد. یکی از وزرا توضیح داد که او می‌خواست به هر قیمتی که شده از بروز جنگ داخلی اجتناب کند، چون این امر ممکن بود به تقسیم ایران میان انگلستان و شوروی بینجامد. به گفته خبرنگار نیویورک تایمز که در تمام مدت کودتا در صحنه حضور داشت، میزان تلفات در زدوخورد بیرون منزل مصدق بالغ بر 100 زخمی و 300 تن کشته بود.

   بدیهی است اندک روزنامه‌های منتشر شده در تهران از ذکر آمار تلفات خودداری کردند و در عوض در این خصوص به داد سخن پرداختند که مردم بازار، محله‌های فقیر جنوب شهر و حتی مردم روستاها تا چه حد میهن‌پرستی از خود نشان دادند و با اشتیاق به مرکز تهران سرازیر شدند تا عشق بی‌پایان خویش را نسبت به شاه نشان بدهند. هنوز گرد و غبار درگیری‌ها فرو ننشسته بود که آیزنهاور خطاب به مستمعین خود در کاخ‌سفید اعلام نمود، ارتش میهن‌پرست به همراه مردم به‌دلیل نفرتشان از کمونیسم و عشق به سلطنت به پیروزی رسیدند. (اسناد خارج‌شده از طبقه‌بندی کاخ‌سفید،1978، کاخ‌سفید، سند 318). این سخنرانی وی، دیدگاه امریکا را خصوصاً برای محققان در طی 30 سال بعد تعیین نمود. ، استاد علوم سیاسی دانشگاه برکلی چنین استدلال نموده که مردم غیرنظامی از جان گذشته، بدون کمک نیروهای خارجی، با نبرد قهرمانانه خود برای بیرون راندن نخست‌وزیر یاغی، استقلال کشور را نجات دادند. به همین ترتیب، کاتم ـ حتی پس از نارضایتی از سیا و شاه ـ بر این عقیده بود که 19 اوت بیشتر یک جنبش خودجوش مردمی بود که هراس کشور از کمونیسم و نارضایتی آنها از مصدق را نشان می‌داد.

کودتا زمینه‌ساز ملی‌زدایی از صنعت نفت بود. دولت جدید ایران پس از کودتا امتیاز نفت ایران را به کنسرسیومی از چند شرکت بزرگ واگذار نمود. به‌ظاهر، شرکت ملی نفت ایران همچنان تصدی امور نفت ایران را در دست داشت، اما درحقیقت، کنسرسیوم مزبور کنترل کامل مدیریت، پالایش، تولید و توزیع نفت را به‌دست گرفت. 40%  سهام کنسرسیوم به شرکت نفت ایران و انگلیس رسید که نام خود را به بریتیش پترولیوم  تغییر داد، 14% به شریک BP یعنی رویال شل تعلق پیدا کرد (بدین‌ترتیب اکثریت سهام متعلق به انگلیسی‌ها بود)؛ 40% سهام از آنِ شرکت‌های امریکایی شد و 6% نیز به شرکت نفت دولتی فرانسه تعلق یافت. کنسرسیوم می‌بایست 50% سود خود را به ایران می‌داد. به گفته کاردار جدید بریتانیا، فرمولی که ایجاد شده بود، کنترل لازم را در اختیار کنسرسیوم قرار می‌داد. ایالات‌متحده برای شیرین‌ترکردن معامله 40 میلیون دلار کمک برای ایران صادر کرد. 28 میلیون دلار از این کمک در ماه سپتامبر و 5 میلیون دلار آن مخفیانه و درست در روز پس از کودتا به ایران تعدیل گردید.

  این کودتا همچنین خاستگاه یک دوران سرکوب سیاسی بود. بلافاصله پس از وقوع کودتا، نظامیان، مصدق و نزدیک‌ترین دوستان وی در کابینه را به همراه 1200 تن از فعالان حزب‌توده دستگیر نمودند.

  تعداد دستگیرشدگان تا آگوست 1954 به 4000 تن رسید.

  به‌طورکلی، رفتار رژیم جدید ایران با جبهه‌ملی ملایم ولی با حزب‌توده بسیار خشن بود. مصدق، بیشتر وزرای کابینه و افسران نظامی مورد اعتماد وی با احکام حبس درحدود سه‌سال مواجه شدند. محاکمه شدیداً سیاسی مصدق باعث دردسر زیادی برای رژیم شد؛ به‌جای آن‌که دادگاه نظامی او را محاکمه نماید، مصدق دادگاه را به محاکمه کشید. از میان وزرای مصدق، فقط دکترفاطمی اعدام شد. او پس از شکست کودتای اول، خواهان تشکیل جمهوری گردید و پس از کودتای 28مرداد در یکی از مخفیگاه‌های زیرزمینی پنهان شد و از اتحاد میان توده و جبهه‌ملی دفاع کرد.

  حزب‌توده با رفتاری به‌شدت خشونت‌آمیز روبه‌رو شد. بین سال‌های 1953 و 1958 رژیم، 11 تن از اعضای این حزب را زیر شکنجه به قتل رساند، 31 نفر از آنها را اعدام کرد، 52 نفر دیگر را به اعدام محکوم نمود (این احکام بعدها به حبس ابد کاهش یافت)، 92 نفر را به‌ حبس ابد با اعمال شاقه و 100 نفر را نیز به حبس از 1 تا 15 سال محکوم ساخت.

  براساس گزارش سفارتخانه‌های انگلستان و امریکا، اعدام‌های نخست با سروصدای زیاد انجام شد، اما اعدام‌های بعدی به‌دلیل ترس از اعتراضات مردمی، شجاعت محکومان در مقابل مرگ، اکراه جوخه‌های آتش از تیراندازی مستقیم به طرف محکومین و تصور عموم مبنی بر این‌که ایالات‌متحده دولت ایران را به چنین کارهای وحشیانه‌ای واداشته، در خفا صورت گرفت.

کودتا همان لکه ننگ انگلستان را بر دامن امریکا نشاند، یعنی شناخته‌شدن به‌عنوان یک قدرت استعمارگر؛ تصویری که موجب عدم اعتماد عمیق در روابط میان ایران و ایالات‌متحده گردید. این کودتا موجب شکل‌گیری یک نظام دیکتاتوری شد که هر روز بیش از پیش محبوبیت خود را از دست می‌داد و دچار فساد می‌شد. کودتای 28 مرداد میخی بود بر تابوت نظام سلطنتی، چرا که آن را با قدرت‌های استعماری پیوند زد. کودتا، ارتش ایران را دست‌نشانده شاه، سیا و MI-6 نشان داد؛ احزاب سکولار یعنی توده و جبهه‌ملی را متلاشی ساخت و راه را برای ظهور مخالفان مذهبی باز کرد.

کودتای 28 مرداد میخی بود بر تابوت نظام سلطنتی، چرا که ‌آن را با قدرت‌های استعماری پیوند زد.

منابع  :

1-  مقاله ی کودتای 28 مرداد 1332 در ایران

پرفسور یرواند آبراهامیان (Ervand Abrahamian)

ترجمه لطف الله میثمی

2-  ایران بین دو انقلاب

پرفسور یرواند آبراهامیان (Ervand Abrahamian)- چاپ نشر نی

نظرات 3 + ارسال نظر
آرمان آریایی چهارشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 01:00 ق.ظ http://fardaaye-roshan.persianblog.ir

و اینگونه بود توقف مقطعی اصلاحات ساختار سیاسی در ایران...به امید فردای روشن برای من٬ تو و تمام مردم دنیا

هرمز ممیزی چهارشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 09:48 ق.ظ http://hmomayezi.persianblog.ir

سلام
علی جان اگر فرصت کنید و به آرشیو من مراجعه فرمائید با افکار قریب به پنجاه فیلسوف مشهور جهان تحت عناوین(گلزار نو اندیشان ) آشنا میشوید در ضمن مقالاتی نیز تحت عنوان (علم کلام)( حکمت)( منطق) و آخرینش ( هستی شناسی) انتظار شما دوست عزیز را دارد . خدا نگهدار

فاطمه شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 11:46 ب.ظ http://ermaiel.persianblog.ir

سلام. همان تماس قدیمی شده. از تاریخ خوانی جوانان نسل تو لذت میبرم.

امتحانات ما هم تمام شد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد